گفت: یکی از همراهان فتنه که به خاطر بی اهمیت بودنش هیچکس به او توجهی نمی کند گفته است؛ «تا پای جان ایستاده ایم و هرگز عقب نشینی نمی کنیم»!
گفتم: بهش بگو، کوتاه بیا! شیرنارگیلت از دهن میفته!
گفت: حالا معلوم نیست چه کسی به فکر ایستادن و نشستن و حرف زدن اوست که اینجور قمپز در میکنه؟!
گفتم: یارو وارد مطب دکتر شد و گفت؛ آقای دکتر! مدتیه که هیچکس به من محل نمیذاره و انگار نه انگار که من هم هستم! دکتر نگاهی به او کرد و به منشی اش گفت؛ نفر بعدی!
گفتم: بهش بگو، کوتاه بیا! شیرنارگیلت از دهن میفته!
گفت: حالا معلوم نیست چه کسی به فکر ایستادن و نشستن و حرف زدن اوست که اینجور قمپز در میکنه؟!
گفتم: یارو وارد مطب دکتر شد و گفت؛ آقای دکتر! مدتیه که هیچکس به من محل نمیذاره و انگار نه انگار که من هم هستم! دکتر نگاهی به او کرد و به منشی اش گفت؛ نفر بعدی!
- ۰ نظر
- ۱۵ دی ۸۹ ، ۱۳:۴۳