خدا
رحمت کند علامه بزرگوار محمد تقی جعفری این فیلسوف بی آلایش را. ایشان
خیلی متواضع بودند، یک بار ایشان کتابی تحلیلی فلسفی مینویسند که با
استقبال فراوانی در بین علمای حوزه روبرو میشود. طوری که کتاب فروشی
اسلامیه در بازار تهران ویترین پشت مغازه اش را یکدست خالی میکند و فقط این
کتاب را می گذارد...ایشان یک بار گذری وارد این مغازه میشوند، از مغازه
دار میپرسند این کتاب چیست و چگونه است؟ یعنی از کیف و کمیت و قیمت...
مغازه دار که ایشان را نمیشناخته لبخندی میزند و نگاهی به ظاهر ساده و لهجه شیرین علامه می اندازد و میگوید: "حاج آقا اون کتاب سطحش خیلی بالاست به درد شما طلبه ها نمیخوره!"...علامه هم با لبخند تشکر میکنند و بیرون می آیند...
برای شادی روحش صلوات...
مغازه دار که ایشان را نمیشناخته لبخندی میزند و نگاهی به ظاهر ساده و لهجه شیرین علامه می اندازد و میگوید: "حاج آقا اون کتاب سطحش خیلی بالاست به درد شما طلبه ها نمیخوره!"...علامه هم با لبخند تشکر میکنند و بیرون می آیند...
برای شادی روحش صلوات...
+یادت نرود در قنوتت بگویی:"اللهم عجل لولیک الفرج"،برای ظهورش صلوات...
- ۱ نظر
- ۲۶ دی ۹۱ ، ۰۷:۳۳