تبیین

آثار منتخب فیلم ، صوت، تصویر و متن

تبیین

آثار منتخب فیلم ، صوت، تصویر و متن


بسم الله الرحمن الرحیم
ای کاش آسمان باز شود... مردی ببارد از نور... تا در نگاه نورش جانی دوباره گیریم...
----
دوستان اگه لینکی مشکل داشت در قسمت نظرات بیان بفرمایید تا دوباره بارگزاری شود...
نظرات شما باعث دلگرمی ماست...باتشکر

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مصر» ثبت شده است

با توجه به پهنای باند اینترنت خود ، می توانید این فیلم را با کیفیت های مختلف زیر دریافت نمایید :
مناسب برای تلفن همراه و فرمت 3gp و با حجم 2.7 MB
کیفیت متوسط و فرمت Wmv و با حجم 5.4 MB
کیفیت پایین و فرمت Flv و با حجم 2.2 MB
کیفیت خوب و فرمت Mp4 و با حجم 14.0 MB

این حوادث بسیار مهم است ،یک زلزله ی واقعی است ،اگر ملت مصر به توفیق الهی بتواند این کار را پیش ببرد آنچه برای سیاست های آمریکا در منطقه به وجود خواهد آمد یک شکست غیر قابل جبران برای آمریکاست...

عامل اصلی این حرکت عظیم مردم اول در تونس و بعد اوج اون در مصر احساس تحقیری است که مردم از وضعیت سران خود در آنها به وجود آمده است،احساس کردند به آنها توهین شده است.

دانلود کلیپ صوتی

حجم:سه کیفیت | مدت زمان:2:11 | فرمت:MP3

دانلود با کیفت پایین حجم522 KB

دانلود با کیفیت متوسط حجم 1.82 MB

دانلود با کیفیت خوب حجم 2.14 MB

مروری بر زندگی سیاسی مبارک: در 30 سال گذشته یکی از هم پیمانان آمریکا و صهیونیستی بود که خدمات زیادی به غرب انجام داد و در رابطه با رژیم صهیونیستی و نزدیکی و همکاری با آن رژیم برای سرکوب مبارزات فلسطینی بارزترین این خدمات است.بصورت تصویری(کلیپ موبایل-3gp) به مدت 03:55 دریافت نمایید.

دانلود با لینک مستقیم + - غیر مستقیم 3 مگابایت



حضرت آیت الله خامنه ای مقام معظم رهبری در خطبه های نماز جمعه این هفته تهران ، خطبه عربی ایراد فرمودند که ترجمه کامل آن در ادامه متن می باشد ./
بسم الله الرحمن الرحیم
درود بر آحاد امت اسلامی هر جا که باشند. اکنون در دنیای اسلام حادثه‌ئی بزرگ و باشکوه و سرنوشت‌ساز در حال وقوع است. حادثه‌ئی که میتواند همه‌ی معادلات استکبار را در این منطقه بسود اسلام و بسود ملت‌ها دگرگون سازد. حادثه‌ئی که میتواند عزت و کرامت را به ملت‌های عرب و امت اسلامی برگرداند و غبار ده‌ها سال رفتار ظالمانه و تحقیر و تذلیلی را که از سوی آمریکا و غرب بر این ملت‌های کهن و ریشه‌دار وارد آمد، از سر و روی آن‌ها پاک کند.
این حادثه‌ی معجزآسا به‌وسیله‌ی ملت تونس آغاز شد و به‌وسیله‌ی ملت بزرگ و رشید مصر به اوج رسیده است. نَفَس در سینه‌ی دنیای غرب و نیز دنیای اسلام -هر یک به دلیلی- حبس شده است که ببینند مصر بزرگ؛ مصر نوابغ قرن اخیر؛ مصر محمد عبده و سیدجمال؛ مصر سعد زغلول و احمد شوقی؛ مصر جمال عبدالناصر و الشیخ حسن البنا؛ مصر 1967 و 1973، اکنون چه خواهد کرد؟ و پرچم همت خود را تا کجا بلند نگه خواهد داشت. اگر این پرچم معاذالله سقوط کند دوران تیره و تاری به دنبال خواهد داشت و اگر به قله برسد و نصب شود سر بر آسمان خواهد کشید.
ملت تونس توانستند حاکم خائن و سرسپرده‌ی آمریکا و دین‌ستیز را برانند، ولی خطا است اگر گمان شود که این، آن نتیجه مطلوب است. یک نظام وابسته باخروج مهره‌های آشکارش، ساقط نمیشود. اگر بجای آن مهره‌ها، هم‌پالگیهای آنها جایگزین شوند چیزی عوض نشده و دام فریب در برابر ملت گسترده شده است. در انقلاب اسلامی ایران بارها خواستند ملت ما را در این دام بیفکنند ولی هوشیاری ملت و رهبر عظیم و الهی‌اش، ترفند دشمن را دانستند و خنثی کردند و راه را تا آخر ادامه دادند.
و اما مصر، مساله‌ی مصر یک نمونه بی‌نظیر است، زیرا مصر در دنیای عرب یک کشور بی‌نظیر است. مصر اولین کشور دنیای اسلام است که با فرهنگ اروپائی آشنا شد، و اولین کشور دنیای اسلام است که خطر تهاجم این فرهنگ را شناخت و در برابر آن موضع گرفت. اولین کشور عربی است که پس از جنگ جهانی دوم یک دولت مستقل تشکیل داد و از منافع ملی خود در ملی کردن کانال سوئز دفاع کرد، اولین کشوری است که با همه‌ی توان به کمک فلسطین رفت و در دنیای اسلام ملجأ فلسطینیان شناخته شد. سیدجمال‌الدین، مصری نبود ولی جز در مصر هم نمیتوانست امیدی به فهم دغدغه‌ی بزرگ خود از سوی یک ملت مسلمان داشته باشد. ملت مصر، در صحنه‌ی مبارزات دینی و سیاسی، لیاقت خود را به اثبات رسانید و در تاریخ ثبت کرد. محمد عبده و شاگردانش و سعد زغلول و هوادارانش مردمی مرتجع و دنیانشناس نبودند. آنها نوابغ بزرگ و شجاع و بیداری بودند که هر ملتی با پرورش یک نفر مانند آنان میتواند به لیاقت خود فخر بفروشد. مصر با این عمق فرهنگی و دینی و سیاسی، به حق، در جایگاه رهبری دنیای عرب قرار گرفت.
بزرگترین جرم نظام کنونی مصر این است که این کشور را از آن جایگاه رفیع به رتبه‌ی یک مهره‌ی بی‌اختیار در بازیهای سیاسی‌اش در منطقه، تنزل داد. انفجار امروز ملت بزرگ مصر، پاسخی به این خیانت بزرگ است که دیکتاتور وابسته، نسبت به ملت خود مرتکب شد.
امروز در همه دنیا بازار تحلیلهای گوناگون درباره‌ی قیام ملت مصر، داغ است و هرکس چیزی می‌گوید، ولی هرکس مصر را بشناسد به روشنی خواهد دانست که مصر در حال دفاع از کرامت و عزت خویش است. ملت مصر گریبان خیانتکارانی را گرفته است که کرامت او را بر باد داده و ملتی را که در اوج عزت بود، پایمال غرور و تکبر دشمنانش کرده‌اند. یک نمونه‌ی بارز، جایگاه مصر در قضیه فلسطین است. فلسطین از ده‌ها سال پیش، محوری‌ترین مساله این منطقه است و در‌هم‌تنیدگی مسائل این منطقه چنان است که هیچ کشوری و هیچ ملتی در آن، نمیتواند سرنوشت خود را جدا از مساله فلسطین تصور کند. دو جبهه بیشتر هم وجود ندارد: یا حمایت از فلسطین و از مبارزات عادلانه آن، و یا قرار گرفتن در جبهه مقابل.
ملتهای منطقه از ابتدا موضع خود را روشن کرده‌اند، لذا وقتی دولتی به حمایت از فلسطین می‌پردازد از حمایت ملت خود و ملتهای عرب و مسلمان برخوردار میشود. این را مصر در سالهائی از دهه 60 و 70 آزموده است اما وقتی خود را در جبهه دیگری تعریف کند، ملت از او روی برمیگرداند. در مصر از پیمان ننگین کمپ دیوید این شکاف میان دولت و ملت مصر پدیدار شد. ملت مصر که در 67 و 73 با جان و مال خود به کمک فلسطین رفته بود، بتدریج دید که حاکمان چنان در سرسپردگی و اطاعت از آمریکا افراط کرده‌اند که مصر به هم‌پیمان وفادار دشمن صهیونیستی و غاصب تبدیل شده است. سیطره‌ی آمریکا بر حاکمان مصر همه‌ی زحمات گذشته‌ی آنان در حمایت از فلسطین را بر باد داد و مصر به بزرگترین دشمن فلسطین و بزرگترین حامی صهیونیستها تبدیل شد.
و این در حالی بود که سوریه شریک مصر در جنگ 67 و 73 با وجود فشارهای شدید آمریکا توانست مواضع مستقل خود را حفظ کند. کار نظام سرسپرده‌ی مصر به جائی رسید که مردم مصر برای نخستین بار در تاریخ دیدند که در جنگ اسرائیل علیه برادرانشان در غزه دولتشان در جبهه‌ی اسرائیل قرار گرفته است و نه تنها کمک نمیکند بلکه در جبهه‌ی دشمن بشدت فعال است. تاریخ هرگز فراموش نخواهد کرد که حسنی‌مبارک همان کسی است که در محاصره‌ی وحشتناک مردم غزه و در 22 روز کشتار زن و مرد و کودک غزه، همکار و امین و شریک اسرائیل و آمریکا بود. مردم مصر در آن روزها چه کشیدند؟ تلویزیون صحنه‌هائی از احساسات شدید مردم مصر را نشان داد که با گریه از وضعیت خود و از این که اجازه نمی‌یابند به برادران فلسطینی خود یاری برسانند، سخن می‌گفتند. ملت مسلمان مصر دیگر چقدر میتوانست تحمل کند؟ آنچه امروز در قاهره و دیگر شهرهای مصر مشاهده میشود، انفجار خشم مقدس و فوران عقده‌هائی است که در طول سالیان متمادی رژیم نامسلمان و خائن و دست‌نشانده با رفتار خود در دل مردان و زنان آزاده‌ی مصری متراکم ساخته است.
قیام ملت مسلمان مصر، یک حرکت اسلامی و آزادیخواهانه است. من بنام ملت و دولت انقلابی ایران به شما ملت مصر و ملت تونس درود میفرستم و پیروزی کامل شما را از خداوند عزیز مسألت میکنم. من به شما و قیامتان افتخار میکنم. شک نیست که قیام ملتها، بسته به اقتضائات جغرافیائی و تاریخی و سیاسی و فرهنگی،در هر کشوری دارای مختصات منحصر‌به‌فرداست و نمیتوان چیزی را که در انقلاب کبیر اسلامی در 30 سال پیش در ایران واقع شد، عیناً در مصر یا تونس یا هر کشور دیگر اسلامی انتظار داشت، لیکن مشترکاتی هم وجود دارد که در آنها، تجربیات هر ملتی می‌تواند برای ملتهای دیگر به کار آید. تجربه‌هائی که امروز می‌تواند به کار بیاید اینها است:
1. در هر قیام مردمی، جنگ واقعی بین اراده‌ها است. هر طرفی که مصمم‌تر باشد و سختی‌ها را تحمل کند پیروز قطعی است. قرآن به ما می‌آموزد که: "إنّ الّذینَ قالُوا رَبُّنُا اللَّه ثُمَّ استَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیهِمُ المَلائِکَه ألَّا تَخافُوا وَ لا تَحزَنُوا وَ أبشِرُوا بِالجَنَّهِ الَّتی کُنتُم تُوعَدونَ "(1) وبه پیامبرش می‌فرماید: " فَلِذلِکَفَادعُوَاستَقِمکَمااُمِرتَ وَ لا تَتَّبِع أهواءَهُم "(2) دشمن می‌کوشد با زور و فریب، اراده‌ی شما را تضعیف کند. مراقب باشید اراده‌ی شما سست نشود.
2. دشمن شما سعی می‌کند شما را از دست یافتن به هدف‌های خود نومید کند. در حالی که وعده‌ی الهی می‌گوید: "وَنُرِیدُ أَن نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ "(3). به وعده‌ی مؤکد و بی‌تردید خداوند اعتماد کنید که می‌گوید: "وَلَیَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن یَنصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ "(4).
3. دشمن شما با تجهیز مزدوران امنیتی خود آن‌ها را به مقابله با شما گسیل می‌کند تا با ناامنی و هرج و مرج مردم را به ستوه بیاورند. از آن‌ها نهراسید. شما از مزدوران قوی‌ترید. شما اکنون در مرحله‌ای قرار دارید که خداوند در آن مرحله به پیامبر و یارانش فرمود: "یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَى الْقِتَالِ إِن یَکُن مِّنکُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ یَغْلِبُواْ مِئَتَیْنِ وَإِن یَکُن مِّنکُم مِّئَةٌ یَغْلِبُواْ أَلْفًا مِّنَ الَّذِینَ کَفَرُواْ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَّ یَفْقَهُونَ "(5). شما می‌توانید با اتکال به خدا و اعتماد به جوانان پر‌انگیزه‌ی خود بر هر ناامنی و هرج و مرجی فائق آئید.
4. سلاح مهم ملت‌ها در مواجهه با ابرقدرت‌ها و حکام مزدور، اتحاد و یکپارچگی آن‌ها است. دشمن شما تلاش می‌کند با انواع ترفندها یکپارچگی شما را از بین ببرد. مطرح کردن نقاط افتراق، مطرح کردن شعارهای انحرافی، مطرح شدن چهره‌های بدسابقه و نامطمئن به عنوان جانشین رئیس جمهور خائن، از جمله‌ی انگیزه‌سازی برای تفرقه است. اتحاد خود را بر محور دین و نجات کشور از شر مزدوران دشمن، حفظ کنید: "وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّـهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا "(6).
5. به مانورهای سیاسی و مزورانه‌ی آمریکا و غرب، اعتماد نکنید. آنها که تا چند روز پیش از رژیم فاسد پشتیبانی میکردند، اکنون که از نگهداشتن آن ناامید شده‌اند دم از حق ملتها می‌زنند. آنها با این پوشش، تلاش میکنند مهره‌ها را جابجا کنند و با چهره‌سازی، وابستگان خود را بار دیگر بر شما مسلط کنند. این توهین به شعور ملتها است، آن را تحمل نکنید و جز به استقرار یک نظام کاملا مستقل و مردمی و مؤمن به اسلام رضایت ندهید.
6. علمای دین و ازهر شریف که سوابق درخشان آن زبانزد است، نقش خود را کاملا برجسته کنند. مردمی که قیام خود را از مسجد و نمازجمعه آغاز میکنند و شعار الله اکبر میدهند، از علمای دین توقع بیشتری دارند و این توقع بجا است.
7. ارتش مصر که افتخار شرکت در حداقل دو جنگ با دشمن صهیونیست را دارد در این مرحله در معرض آزمونی بزرگ و تاریخی است. دشمن میخواهد از آن برای سرکوب مردم استفاده کند. اگر خدای نخواسته این اتفاق بیفتد ضایعه‌ئی که پیش خواهد آمد برای ارتش قابل جبران نیست آن که از ارتش مصر باید بترسدصهیونیستهایند نه مردم مصر. البته عناصر ارتشی که خود از مردم و فرزندان آنهایند سرانجام به مردم خواهند پیوست و این تجربه‌ی شیرین یک بار دیگر در مصر تکرار خواهد شد.
8. و بالاخره آمریکا که سی سال از حکام مزدور، بر ضد ملت مصر حمایت کرده، اکنون در موضعی نیست که بتواند در قضیه‌ی مصر به عنوان میانجی وارد شود. به هرگونه توصیه و اقدام آمریکایی در این زمینه‌ها به چشم بدبینی بنگرید و به آن اعتماد نکنید.
برادران و خواهران عزیز! اینها تجربیات ما است، من به عنوان برادر مسلمان شما و از سر تعهد دینی، آن را با شما درمیان گذاشتم. بوقهای تبلیغاتی دشمن مانند همیشه فریاد خواهند کرد که ایران میخواهد دخالت کند، میخواهد مصر را شیعه کند، میخواهد ولایت فقیه را به مصر صادر کند و میخواهد و میخواهد... این دروغها را سی سال است میگویند تا ملتهای ما را از یکدیگر جدا و از کمک یکدیگر محروم کنند ومزدوران آنها هم آن را تکرار میکنند. "یُوحِی بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاءَ رَبُّکَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا یَفْتَرُونَ "(7). با این ترفند‌ها، هرگز وظائفی را که اسلام بر دوش ما گذاشته است رها نخواهیم کرد. و الله من وراء القصد.
واستغفرالله لی و لکم
1) فصلت:30
2)شورا: 15
3) قصص: 5
4) حج:40
5) انفال:65
6) آل عمران: 103
7) انعام:112
فارس نیوز
روایات از مصر و حوادث آن در دوران ظهور
روایات پیشامدهایى که پیرامون مصر وارد شده متعدد است .. نخست روایات بشارت دهنده پیامبر (ص ) به مسلمانان جهت فتح مصر بدست آنان ، تا برسد به روایات مربوط به استیلاى مغربى ها بر مصر در حوادث انقلاب فاطمیان و بالاخره حوادث زمان ظهور حضرت مهدى (ع )، بیان مى شود.
اما پیشامدهاى زمان ظهور با حوادث تاءسیس دولت فاطمى در منابع بیان پیشامدها در هم آمیخته است . زیرا در روایات مربوط به حضرت مهدى (ع )، ورود سپاه مغربى به مصر نیز دیده مى شود.. و راه تشخیص آن ، وجود روایتى است که دلالت بر پیوستن آن به زمان ظهور و یا پیوستن به حادثه معینى به حادثه هاى زمان ظهور حضرت ، مانند خروج سفیانى و غیر آن داشته باشد.
با ملاحظه دقیق ، فقط سلسله روایاتى در دست ما مى ماند که پیشامدهایى را در مصر عنوان کرده است بدون تردید آن حوادث از جمله پیشامدهاى زمان ظهور حضرت مهدى (ع ) بوده و یا به احتمال قوى از آنهاست .
از آن جمله ، روایات مربوط به کشته شدن فرمانرواى مصر بدست مردم آن کشور است که این روایت بطوریکه در کتاب بشارة الاسلام ص 175 به نقل از ارشاد مفید دیده مى شود، بعنوان یکى از نشانه هاى ظهور مهدى (ع ) آمده است .
تعبیر دیگرى وجود دارد که در زمان ما زبانزد مردم است و آن اینکه مى گوید: ((اهل مصر سادات خود را مى کشند)) و ((استیلاى بردگان بر کشور سادات )) (186) که آنرا بر قتل ((انور سادات )) تطبیق مى دهند که این اشتباه است زیرا سادات در این روایات ، به معناى رؤ ساء است و اسم خاص نیست و فرمانرواى مصرى اى که قتل وى از نشانه هاى ظهور حضرت مهدى (ع ) مى باشد در پى آن حادثه بوجود مى آید. چنانکه این روایت ، ورود یک سپاه یا بیشتر را به مصر خاطر نشان مى سازد و ممکن است آن سپاه غربى و یا مغربى باشد که بزودى آنرا بیان خواهیم کرد، برخى از روایات مى گوید: کشته شدن فرمانرواى مصر همزمان با کشته شدن حاکم شام بدست مردم شام ، رخ مى دهد، همچنین در کتاب بشارة الاسلام ص ‍ 185 به نقل از کتاب ((القول المختصر)) نوشته این حجر آمده که گفته است : گفتار شانزدهم : ((قبل از وى فرمانرواى شام و حاکم مصر کشته مى شوند.))
و نیز بین روایت بیانگر قتل فرمانرواى مصر با روایتى که مى گوید مردى انقلابى از مصر، قبل از سفیانى خروج مى کند، تقریبا رابطه اى وجود دارد.
در بحارالانوار آمده است .
((پیش از سفیانى ، مصرى و یمنى خروج قیام مى کنند.)) (187)
و این شخص مصرى ممکن است سرکرده فرماندهان ، یعنى فرمانده سپاهى باشد که برخى روایات مى گوید او جنبشى در مصر ایجاد نموده و اعلان جنگ مى کند.
در روایتى دیگر این مطلب ، یاد شده به اینکه وى قبل از ورود نیروهاى غربى ، مردم را بسوى آل پیامبر (ص ) دعوت مى کند.
((اهل غرب به سوى مصر هجوم مى آورند همینکه وارد مى شوند، فرمانروائى سفیانى برقرار مى شود، و قبل از آن شخصى مردم را بسوى آل پیامبر (ص ) دعوت مى نماید.)) (188)
و احتمال دارد، مرد مصرى و سرکرده فرماندهان و مردى که مردم را دعوت به اهل بیت پیامبر (ص ) مى نماید سه نفر باشند نه یک شخص .
به هر حال این روایات روى هم رفته نشانگر قیام و جنبش در مصر و انقلابى اسلامى است که زمینه ساز ظهور حضرت مهدى (ع ) در آنجا مى باشد. یا حداقل بر وجود جو اسلامى قوى و نیرومندى دلالت دارد و در مصر تحول و انقلاب داخلى رخ مى دهد که با جنگ و صلح خارجى و جهانى ارتباط دارد.
و از روایات مربوط به حوادث و پیشامدها، غلبه قبطیان بر اطراف و نواحى مصر است ، چنانکه از امیرمؤ منان (ع ) درباره نشانه هاى ظهور مهدى (ع ) روایت شده است که فرمود:
((استیلا یافتن قبطیان بر اطراف مصر)) (189)
و ممکن است منظور از آن ، این باشد که ابن حماد آن را در نسخه خطى خود از ابوذر (ره ) روایت مى کند: ((امنیت از مصر رخت بر مى بندد. خارجه مى گوید به ابوذر گفتم : در آن هنگام که امنیت از دست مى رود، پیشوایى نیست که آن را فراهم آورد. گفت : خیر، بلکه نظام آن از هم پاشیده مى شود)) (190) و آنچه را از کعب نیز روایت کرده این است که
((مصر چون سرگین شتر از هم مى پاشد.))
خلاصه اینکه ، قبطى هاى مصر دست به شورش و آشوب در آن شهر مى زنند و از حکومت آن سر پیچى مى کنند و برخى نواحى سلطه مى یابند، همین امر سبب پیدایش ضعف در امنیت و اقتصاد مصر مى گردد.. و بطور طبیعى این طغیان و سرکشى بتحریک دشمنان مسلمانان از خارج طراحى مى شود. چرا که سابقه ندارد که قبطیان در تاریخ خود دست به تحرک مهمى علیه مسلمانان زده باشند مگر اینکه بیارى قدرتى خارجى بوده چنانکه در جنگ هاى صلیبى و در عصر کنونى نیز اتفاق افتاده است .
اما روایت یاد شده به وقت آن اشاره نمى کند ولى روایات دیگرى به نقل از حذیفه مى گوید:
((مصر، تا خراب شدن بصره از ویرانى در امان است )) (191)
و ظاهرا خراب شدن وعده داده شده بصره در زمان ظهور، بعد از قیام حکومت زمینه ساز ایرانیان یا بعد از اشغال عراق توسط سفیانى در سال ظهور حضرت مهدى (ع ) واقع خواهد شد.
از جمله روایات ، حدیث ورود نیروهاى مغربى به مصر است که نویسندگان ، معمولا این نشانه را از علامتهاى ظهور مهدى (ع ) شمرده اند و مراد از مغرب در این روایت و روایات دیگر، مغرب سرزمینهاى اسلامى است که شامل حکومت مغرب و الجزائر و لیبى و تونس مى گردد. ولى تا آنجا که من ، روایات مربوطه را بررسى و دقت نمودم روایتى نیافتم که بطور روشن بر آن دلالت کند، بلکه تعدادى از آنها را بر ورود نیروهاى مغربى ها بهنگام انقلاب فاطمى ها به مصر منطبق دیده ام . اما به روایتى در غیبت طوسى ص 278 برخوردم که از قدیمترین و معتبرترین منابع است . در آنجا اهل غرب یاد شده است نه اهل مغرب و صاحب بحارالانوار و بشارة الاسلام از او نقل نموده اند. اما غیر این دو نفر، دیگران به اشتباه ((مغرب )) نقل کرده اند.
و این روایت ، هنگام ورود اهل غرب را به مصر اندکى قبل از خروج سفیانى در دمشق مشخص مى کند و آن یک فقره از روایتى طولانى از عمار یاسر (ره ) است که مى گوید:
((دولت اهل بیت پیامبرتان در آخرالزمان برقرار مى شود که داراى نشانه هایى است ... اهل غرب به سوى مصر خروج مى کنند و همین که داخل مصر مى شوند حکومت سفیانى برقرار مى گردد.))
بعید نیست که روایت طوسى (ره ) (متوفاى سال 460) اصل و منبع روایتى باشد که راویان بعد از او نقل کرده اند و کلمه غرب به مغرب اشتباه شده باشد.
البته ما ترجیح مى دهیم که ورود نیروهاى غربى یا مغربى ، در پى حادثه اى است که در مصر رخ مى دهد و موجب تحرک آن مى گردد و بنظر مى رسد که آن نیروها ضد اسلام و مخالف مصریها هستند که سعى مى کنند داخل مصر شوند و چنانچه موفق شوند به مصر وارد گردند نشانه خروج سفیانى در دمشق و تسلط او بر سرزمین شام خواهد بود. با توجه به اینکه سفیانى چند ماه قبل از ظهور حضرت مهدى (ع ) خروج مى کند، آمدن این نیروها در سال ظهور و یا نزدیک به آن مى باشد.
برخى از روایات مى گوید: سفیانى با اهل مصر درگیر مى شود و وارد آنجا مى گردد و چهار ماه دست به جنایت مى زند و احتمال قوى تر آنکه این روایت از احادیث مبالغه آمیز در مورد سفیانى است . زیرا در منابع درجه یک اشاره اى به آن نشده است و بطوریکه بعضى از روایات مى گوید، آن کسى که سفیانى او را در دمشق بقتل مى رساند اءبقع است که اهل مصر است و یا با مصر رابطه اى دارد، والله العالم .
روایت دیگرى در این زمینه مى گوید: مهدى (ع ) مصر را منبر (پایگاه تبلیغى ) خود قرار مى دهد و این مطلب در روایت عبایه اسدى از على (ع ) چنین وارد شده است :
((شنیدم امیرمؤ منان (ع ) در حالیکه شکوائیه مى کرد (در حال تکیه ) و من ایستاده بودم فرمود: در مصر منبرى بنا کنم و دمشق را ویران سازم و یهود و نصارى را از تمام شهرهاى عربى بیرون مى کنم و با این چوب عرب ها را مى رانم . عبایه مى گوید: گفتم : بگونه اى خبر مى دهى که گویا پس ‍ از مرگ زنده مى شوى ؟ فرمود: بعید است اى عبایه ، به خطا رفتى ! مردى از تبار من چنین مى کند.)) (192)
و نیز از على (ع ) در مورد حضرت مهدى (ع ) و یارانش چنین وارد شده است .
((آنگاه (مهدى و یارانش ) به سوى مصر رهسپار مى شوند و حضرت بر منبر آنجا بالا مى رود و مردم را مخاطب قرار داده و براى آنها سخن مى گوید: زمین در اثر عدالت شاد و خرم مى گردد و آسمان باران رحمت خود را فرو مى بارد و درختان بارور مى شوند و زمین گیاهان خود را بیرون داده و چهره خویش را با گل و گیاه براى اهل زمین مى آراید حیوانات وحشى در امن و امان بسر مى برند بطوریکه در راههاى روى زمین مانند چهار پایان اهلى به چرا مى پردازند، نور دانش در دلهاى مؤ منان افکنده مى شود، بگونه اى که هیچ مؤ منى نیاز علمى ، به برادر دانشمند خود ندارد در آن روز آیه ((و خداوند بى نیاز کند هر کدام را از گشایش خود)) مصداق پیدا مى کند.)) (193)
از این دو روایت چنین استفاده مى شود که مصر در حکومت جهانى اسلام ، بدست حضرت مهدى (ع ) پایگاه علمى و تبلیغى شناخته شده اى در جهان خواهد شد.. بویژه با توجه به عبارت ((در مصر منبرى بنا خواهم کرد)) و ((آنگاه بسوى مصر روانه مى شوند و او بر منبر آنجا بالا مى رود)) یعنى حضرت مهدى (ع ) و یارانش راهى مصر مى شوند اما نه براى فتح آنجا یا تثبیت حکومت حضرت در آنجا، بلکه بدین جهت که مصر از امام و یارانش ‍ (ارواحنا فداهم ) استقبال مى کند از این رو آنجا را به عنوان منبر و کرسى خطابه خویش انتخاب نموده ، چنانکه جد بزرگوارش امیرمؤ منان (ع ) بدان وعده داده است و نیز براى اینکه پیام خود را از آنجا به اهل مصر و جهان متوجه نماید. و اینکه مصر کرسى علم و پایگاه ارسال پیام آن حضرت به جهان مى باشد، هیچگونه منافاتى با سطح علمى مسلمانان ندارد که در آن زمان بدان دست مى یابند و این روایت بر آن دلالت دارد، زیرا دانش امرى نسبى است .
از زمره این روایات ، این خبر است که حضرت مهدى (ع ) در دو هرم از اهرام مصر گنجینه ها و ذخائرى از دانش و غیر آن دارد، که روایت مربوط به آن ، در منابع درجه اول ، مانند کتاب کمال الدین صدوق (ره ) ص 5 564 آمده است . در روایتى از احمد بن محمد شعرانى که از فرزندان عمار یاسر (ره ) مى باشد از محمدبن قاسم مصرى آمده است که پسر احمدبن طولون ، هزار کارگر را یکسال بکار گماشت تا کاوش نموده و در هرم را بیابند، سرانجام آنان به سنگى مرمرین برخوردند که در پشت آن عمارتى بود که نتوانستند آن را خراب کنند، لکن کشیشى مسیحى از حبشه ، نوشته سنگ را که بزبان یکى از فراعنه مصر بود خواند: ((من اهرام و برانى را ساختم و این دو هرم را بنا کردم و گنجها و ذخائر خود را در آن به ودیعت نهادم )) ابن طولون گفت : ((این چیزى است که هیچ کس جز قائم آل محمد (ص ) راه و چاره آن را نمى داند، سپس آن تخته سنگ به جاى اول آن گذارده شد)) در این روایت نقاط ضعفى وجود دارد که شاید افزوده برخى راویان باشد اما در عین حال ، نقاط قوت قابل توجهى نیز در آن بچشم مى خورد. والله العالم .
و از آن جمله ، روایت ((اءخنس مصر)) است که نویسنده کنزالعمال آنرا در کتاب برهان (ص 200 به نقل از تاریخ ابن عساکر) از پیامبر (ص ) روایت کرده است که فرمود:
((مردى از قریش بنام اءخنس (و در کتاب فیض القدیر مناوى ج 4 ص 131: از بنى امیه ) در مصر وجود دارد که به قدرت مى رسد، آنگاه بر او پیروز مى شوند و یا قدرت از او گرفته مى شود و به روم مى گریزد و رومیان را به اسکندریه مى آورد و در آنجا با مسلمانان به نبرد مى پردازد و این نخستین حادثه است و منظور از حادثه ها، حوادث ظهور حضرت مهدى (ع ) و مراد از بنى امیه ، خط و مشى آنها مى باشد.))
منبع: کتاب عصر ظهور
گفت: آمریکایی ها در اخبار و گزارش های خود درباره مصر، از افرادی مثل البرادعی و «ایمن نور» به عنوان رهبران حرکت مردمی یاد می کنند!
گفتم: البرادعی که 12 سال مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی بود و دستورات دیکته شده آمریکا را اجرا می کرد و «ایمن نور» هم یک لائیک وابسته به همان رژیم آمریکایی مصر است.
گفت: یادت هست در اوج انقلاب اسلامی هم آمریکایی ها سعی می کردند گروه هایی مثل جبهه ملی و نهضت آزادی را به عنوان رهبران انقلاب معرفی کنند که ملت بدجوری توی پوزه آنها زدند.
گفتم: معلومه که یادم هست، بعدها در اسناد لانه جاسوسی کشف شد که این دو گروه در همکاری مستقیم با سفارت آمریکا بوده اند. و حتی بازداشت و انفجار بمب جلوی منازل آنها برای جا انداختن همین ترفند بوده است.
گفت: مگر سران فتنه در نقش ستون پنجم آمریکا و اسرائیل و انگلیس ظاهر نشده بودند؟ ولی مردم به آسانی آنها را شناختند. مردم مصر و اردن و یمن هم نشان داده اند که فریب عوامل آمریکا را نمی خورند.
گفتم: عده ای رفته بودند قلعه ای را فتح کنند، ساکنان قلعه آنها را سنگ باران کردند و یکی از سنگ ها ملاج فرمانده مهاجمان را شکست. یارو با عصبانیت به طرف گفت؛ مگه سپر به این بزرگی را نمی بینی که سنگ را توی ملاج من می زنی؟