شرمندگی جوان مدعی تقلب از شنیدن زندگی آقا مجتبی خامنه ای
دوشنبه, ۱۸ بهمن ۱۳۸۹، ۰۶:۵۷ ب.ظ
به نام خدا
+شرمندگی جوان مدعی تقلب از شنیدن زندگی آقا مجتبی خامنه ای+طرز زندگی فرزند مقام معظم رهبری...
به گزارش جهان حدادعادل در بخشی از سخنان خود می گوید:حالا که صحبت از آقا مجتبی به میان آمد باید بگویم من بعد از آنکه با آقازادههای مقام معظم رهبری و مخصوصاً با آقا مجتبی از نزدیک آشنا شدم، به حکم «تعرف الاشجار باثمارها» ارادتم به آیتالله خامنهای بیشتر شد و فهمیدم که ایشان فرزندان خود را بسیار خوب تربیب کردهاند و آن صداقتی که عملاً بر زندگانی ایشان حاکم بوده در تربیت فرزندانشان تأثیر کردهاست. میدانم که آقا مجتبی هرگز راضی نیست من درباره او صحبتی بکنم و سخنی بگویم و خودش هم هرگز درباره خودش کمترین سخنی به زبان نمیآورد و از خود در برابر تهمتها و اهانتها، دفاعی نمیکند. اما جسته و گریخته میدانم که سالهاست در قم درس خارج تدریس میکند و اوقات خود را در منزل یا به مطالعه فقه و فقاهت میگذارند یا به عبادت. من طی سیزدهسال گذشته که با او نسبت پیدا کردهام هنوز صدای بلند او را نشنیدهام و گناهی از او ندیدهام. وقتی میبینم که دشمنان انقلاب و اسلام و ایران، چطور سعی میکنند چهرههای پاک را، در نظر مردم، زشت جلوه دهند احساس میکنم اگر سکوت کنم گناه کردهام.
بد نیست به نکتهای اشاره کنم که همین الان به خاطرم رسید. پس از شلوغیهای بعد از انتخابات سال ۸۸، جوانی بود که من او را میشناختم و شنیدم که او هم در این قضایا و در تظاهرات و اعتراضات و کارهای پشت صحنه بسیار فعال است. یک روز با او قرار گذاشتم و به دفتر من آمد و با او صحبت کردم و گفتم:« این حرفهایی که زده میشود و این ادعای تقلب در انتخابات، کلاً دروغ است و من اگر مطمئن نبودم، وارد میدان نمیشدم. از میان این حرفهایی که در سایتها و خیابانها و تلویزیونهای خارجی میزنند، دروغ بودن یکی را خیلی راحتتر میتوانم به تو اثبات کنم و آن حرفهایی است که راجع به آقا مجتبی میزنند. میخواهی همین الآن و بدون قرار قبلی، دست تو را بگیرم و به منزل دخترم ببرم و بگویم مهمان دارم و تو ببینی که آقا مجتبی با ۴۰ سال سن چه طوری زندگی میکند؟ بیا برویم تا ببینی که زندگی ایشان به مراتب از زندگی یک کارمند متوسط شهرستانی سادهتر است و آپارتمانی که ایشان دارد با هیچ یک از خانههای این آقایانی که خودشان را وسط انداخته و ادعای تقلب را ساختهاند قابل مقایسه نیست. شما حتماً این شایعه را شنیدهای که ۱٫۵ میلیون پوندی که بانکهای انگلیس مسدود کردهاند، متعلق به آقا مجتبی است! یا داستان کامیون پر از شمش طلا را که به ترکیه رفته و گفتند متعلق به ایشان بوده است، حتماً شنیدهای. اثباتش کاری ندارد. سرزده و همراه هم میرویم و زندگی آقا مجتبی را ببینی.» البته آن جوان حرفم را قبول کرد، چون مرا میشناخت و گفت: «میدانم این حرفها دروغ است.» گفتم: «پس بقیه حرفها را هم به همین شکل قیاس کن. خارجیها چون میدانند مردم ایران نسبت به زندگی رهبرانشان حساس هستند، این دروغها را جعل میکنند تا بین مردم و نظام فاصله بیندازند.»